<<سکوت تلخ>>

افسوس...!!!

امروز حرفهایم آنقدر شیرین است که فکر میکنم …

  در دهان من ،، تو لب وا کرده ای !

شانه هایت را تا بیکران دوست دارم....

ای کاش دله گرفته هم درمان داشت...!!!

امان از دست دنیا که اینگونه مرا تنها کرد...!!!

هرموقع خواستم حرف دلمو بزنم .....

ولی نتونستم ...

کاش میگفتم تا بدونی تو دلم چی میگذره!!!!

چه عاشقانه سوختم به پایت...

حیف این عمری که به تو صرف شد!!!!

حتی یک نگاه هم کافی بود...!!!

دلت که گیر باشه!!

هر روز...

دلگیری...!!!!

کیا تو تنهایی گریه کردنو دوست دارن؟؟؟

اگه دوست داری پس همدردیم نظر بزار تا بیشتر همدیگه رو درک کنیم...!!!

گریه کن که گریه برا دل تنگه...!!!

گاهی وقتا آدم دلش بدجوری میگیره

    فقط دنبال یه نفر میگرده که باهاش درد دل کنه

    سربذاره رو شونه هاش وبا گریه کردن یه کمی آروم بشه!

    اما اون نفر یه فرد خاصه...

      شما دارین همچین کسی رو؟!

      اگه دارین بگین اسمش چیه وچه نسبتی باهاتون داره؟!

     چقدربهتون آرامش میده؟؟؟

ﺗﻮ ﺟﺎ ﺯﺩﻱ
ﻣﻦ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ
ﺍﻭ ﺟﺎ ﮔﺮﻓﺖ
و ﻫﻤﻴﻦ یک ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ !

و سر آغاز عشقی که از اولین بوسه شروع شد..!!!

سکسکه ام گرفته بود

گفتم مرا بترسان تا قطع شود

دستانم راول کرد

که نفسم بند آمد...!!

این جمله رو به خودم میگم:

یک روز می رسه...

یک ملافه ی سفید پایانم میده...

به من ...

به شیطنت هایم...

به بازیگوشی هایم...

به خنده های بلندم...

روزی که همه با دیدن عکسم بغض می کنند و میگویند:

کجایی که دلمان برایت تنگ شده...!!!

من دیگه عادت کردم به همه چی...

حتی به خنجر هایی که از پشت میزنن بهم...!!!

نمی بخشمت ولی فراموشت می کنم

همیشه به همین سادکی از آدمای بی ارزش و خائن می گذرم...!!

رفتی..همه بهش میگن قسمت

ولی من تازگیا میگم به درک...!!

خــــدایـــــا

هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن

کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه : عشقــــــم

نمی خواهم بعد از مرگم
به احترامم یک دقیقه سکوت کنی
اکنون که زبانت نیش دارد خفه شو...!!

سلامتی اعدامی که جرم رفیقشوگردن گرفت...بالای چوبه دار ازش پرسیدن:حرف آخرت چیه؟گفت: به رفیقم بگین ازاین بیشترازدستم بر نمی اومد...!!

دختر به پسره گفت شرط بندی کنیم؟؟؟

...پسره گفت باشه!!!

دختره گفت تو نمی تونی 24 ساعت بدون من بمونی....

پسره گفت: می تونم...

دختره گفت باشه پس می بینیم.....

24 ساعت شروع میشه و پسر از سرطان دختره...

و اینکه خیلی زود قراره بمیره خبری نداشت...!!

24 ساعت تموم میشه و پسره میره جلوی در خونه ی دختره...

در میزنه ولی کسی جواب نمیده...!!

داخل خونه میشه و دختر رو می بینه که روی مبل دراز کشیده

و روش یه یادداشت هست...

که توش نوشته بود:

24 ساعت بدون من موندی...

پس یه عمر هم بدون من میتونی بمونی...عشق من دوستت دارم!!

دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس می مونه ...
هرچی محکم تر بغل کنی بیشتر آسیب میبینی ...!!

یکی را دوست دارم که میدانم او دیگر برایم یکی نیست

او برایم یک دنیاست...!!!

نگاه کن و نظر بده...!!!

آخه چرا...!!!